سبیری یا عطشانا
امرو ز رفتم یه جایی عید دیدنی،اونجا صحبت از نوعدوستی و وفای قدیمی ها شد .صاحبخونه دزفولی بود از اونجا یه حکایت زیبایی برای ما تعریف کرد
خیلی لذت بردم گفتم حیف شما بی نصیب بمونید.... ایشون تعریف کردند که:
یه زمینی توی یه منطقه ای از دزفول به نام سیبِری (دیکته اش رو نمیدونم درسته یا نه) تو این زمین دو تا برادر کار می کردند یکی شون مجرد بود و
دیگری متاهل،زمانی که محصول درو شد ،به دوقسمت مساوی تقسیم کردند قرار شد یکی سهم خودش رو ببره و دیگری مراقب باشه زمانی که برادر
متاهل رفت تا مقداری از بار رو به منزل ببره وبرگرده تا برادر دومی بره برادر مجرد پیش خودش فکر میکند که چون برادرش متاهله وتعدادشون زیادتره بهتره
مقداربیشتری از سهم خودش رو به سهم برادرش اضافه کنه واین فکر خودش رو عملی کرد.وقتی برادر متاهل برگشت نوبت او بود که سهم خودش رو ببرد
زمانی که رفت برادرمتاهل فکر کرد که برادرش میخواهد تشکیل زندگی بدهد ونیاز دارد که خرج کند پس بهتر است که نیمی از سهم خودش را به بار او اضافه
کند او هم فکر خودش رو عملی کرد خلاصه هر چی از محصول به خونه بردند تموم نمی شد اومدن تو شهر وداد زدند سیبِری یا عطشانا(قطره قطره سیراب خواهید شد)
واهالی رو دعوت کردند که بیایند و هر چه قدر نیاز دارند ببرند...... به نظرتون حالا چه جوریه؟؟؟؟!!!!
نظرات شما عزیزان:
خبرنامه وب سایت:
تبادل لینک هوشمند